کد مطلب:10172 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:379

دفاع از حريم شيعه - 5
مقاله
دفاع از حريم شيعه – قسمت پنجم

فرقـههاي شيعه – بخش دوم



غلات (غلو كنندگان):



يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَي اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَي مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَـهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَي بِاللّهِ وَكِيلاً ?



اي اهل كتاب در دينتان از حد و حق نگذريد و جز حق بر خداوند نگوييد، جز اين نيست كه مسيح عيسي بن مريم پيامبر خدا و كلمـهي او و روح است كه آن را به مريم فرا داد؛ پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد؛ و نگوييد كه [خدا] سه گانه است، از اين باز آييد كه به خير [و صلاح] شماست؛ همانا خداوند خداي يگانه است؛ كه منزه و مبرا از داشتن فرزند است؛ اوراست آنچه در آسمانها و در زمين است؛ و خداوند كارسازي را كافي است. [1]



غلو يكي از مبادي انجراف است. رعايت اعتدال و دوري از افراط و تفريط از هنرهاي انسان است و جوان غريزتاً اهل افراط و تفريط است. در تمام اديان غلو كننده داشتـهايم، از جمله مسيحيان كه عيسي - علي نبينا و آله و عليه السلام - را پسر خدا مـيدانستند.

اصل غلو در اسلام در مورد امام علي عليه السلام اتفاق افتاد. در بحث پيشين ديديم كه صبائيه چه نظري در مورد حضرت علي عليه السلام داشتند. آنها به اميرالمؤمنين عليه السلام نگاه مـيكردند و مـيگفتند انت انت، تو خدايي. حضرت مـيفرمودند اينگونه نيست، من بندهي خدا هستم.... و در نهايت آنها را آتش زدند تا در تاريخ مشخص شود كه شيعه غلو را افراط مـيداند و با غالي همانند محارب برخورد مـيكند.

گاهي اوقات منشأ افراط عقل كم است (عدهاي كم عقل هستند و نبايد اعمالشان را به حساب يك مكتب نوشت)، و يا محبت.



انواع غلات



?. كامليه: طرفداران ابو كامل بودند و معتقدند كه تمام صحابه غير از خلفا چون با علي عليه السلام بيعت نكردند مرتد هستند و خود علي هم چون حق خود را نگرفت، بايد توبه كند. همچنين مـيگفتند كه ارواح الهيه در ائمه عليهم السلام حلول كرده و فرزندان خدا هستند.



?. غرابيه: اين افراد معتقدند كه جبرئيل هنگامي كه مـيخواست ابلاغ وحي كند به جاي اميرالمؤمنين به سراغ رسول الله رفت، و گروهي از آنها مـيگويند جبرئيل عمداً اين كار را كرده است، و لذا در پايان نماز سه بار مـيگويند خان جبرائيل.

اينان منقرض شدهاند اما وهابيت مـيگويد تمام شيعيان اينگونه هستند.



?. منصوريه: مؤسس اين فرقه ابو منصور عجلي بود از طرفداران امام محمد باقر عليه السلام، اما خود امام هم او را لعن كردند و فرمودند وي بدعت گذاشته است. او مـيگفت خود من امام هستم: فطرهاي از آسمان فرود آمد و من به آسمان رفتم و خدا را ديدم. خدا بر سر من دست كشيد و گفت پسرم به زمين فرود آي و پيام من را به بندگانم برسان. به همين دليل چند دهه قبل شيخ الاظهر فتوا بر ارتداد شيعه داد.



?. خطابيه: اين فرقه را ابو الخطاب محمد بن زينب در زمان امام صادق عليه السلام ايجاد كرد. او به نبوت و خدايي ائمه عليهم السلام اعتقاد داشت و لذا امام صادق عليه السلام او را لعن كردند.



?. ذميه: قائل به اين مطلب هستند كه پيغمبر مبعوث شد، اما قرار بود وزير باشد و مردم را به پيروي از علي بن ابيطالب دعوت كند.



اولاً اينها شيعه نيستند چون به توحيد، نبوت و امامت تحت عنوان اصول دين اعتقاد ندارند، و برخي از اين افراد مرتد هستند، چون به اصول دين معتقد نيستند. اختلاف ما به غلات بيشتر از اختلاف ما با اهل سنت است.



ثانياً مـيبينيم كه در تاريخ، ائمه عليهم السلام اينها را سوزاندهاند، لعن كردهاند و مردم را از اين افراد دور كردهاند (هشدار امام صادق در مورد فرقـهي مرجعه در بحث گذشته).



ثالثاً علي عليه السلام عجيب است. حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند: علي! نمـيتوانم بگويم تو كيستي! اگر بگويم، مردم همان معاملـهاي با تو مـيكنند كه مسيحيان با عيسي كردند.



امام شافعي نيز در مورد امام علي عليه السلام مـيگويد: شافعي مرد و آخر نفهميد خدا علي است يا علي خدا.

حسن ما اين است كه ?? نور پاك داريم كه در طول تاريخ بـيسابقه بودهاند. يك بار رؤيت علي عليه السلام ممكن است انسان را از شدت شوق و محبت كافر كند:



هَا عَلِيٌ بَشَرٌ كَـيفَ بَشَرٌ رَبُهُ فِـيهِ تَجَلَي وَ ظَهَرَ



ابن ابي الحديد معتزلي (معتزلي فرقـهاي است بين شيعه و سني) نيز چنين مـيگويد: هيچ بعيد نيست اگر انسانها در حق علي غلو كنند، چون علي ديدن كاري سخت است.

وي در جايي ديگر مـيگويد: شيشـهي عطري مـيمانست كه چون شكست عطرش جهانگير شد.



حال كه ديديم در كتب و روايات شيعه غلات لعن شدهاند، مـيپرسيم كه آيا اهل سنت و وهابيان مطمئن هستند كه در روايات و مكتب غلو نكردهاند؟



حاكم نيشابوري نقل مـيكند كه از پيغمبر صلي الله عليه و آله شنيدم كه مـيفرمود نخستين كسي كه خداوند با او معانقه و مصافح كرد، عمربن خطاب بود. [2]



عمر كه خودش بارها گفته كه لَولَا عَلي لَهَلَكَ العُمَرَ. آيا اين غلو نيست؟



حاكم نيشابوري از ابوبكر نقل مـيكند كه شنيدم پيغمبر صلي الله عليه و آله مـيگفت خورشيد بر كسي بهتر از عمر نتابيده است. [3]



حال آنكه خود عمر نقصهاي بيشماري از خود برشمرده است.



حضرت رسول صلي الله عليه و آله مـيفرمود هرگاه جبرئيل دير بر من نازل مـيشد، من گمان مـيبردم كه او بر عمر نازل شده است! [4]



اولاً كه جبرئيل حتي بر ائمه عليهم السلام هم نازل نمـيشد، ثانياً آدم قحط بوده؟

ما در روايات داريم كه علي عليه السلام، خود را بندهي پيغمبر صلي الله عليه و آله مـيدانست.



هرگاه در جنگها كار بر ما سخت مـيشد، به پيغمبر رجوع مـيكرديم.

من در عبادت اداي پيغمبر را در مـيآورم.



شيعه كجا معتقد است كه علي عليه السلام از پيغمبر صلي الله عليه و آله بالاتر است؟ آيا انصاف است كه علماي (ظاهراً) منصف حرف چهار نفر آدم ماليخوليايي را به حساب شيعيان بنويسد؟ شيعه بالاترين، بـينظيرترين و متعالـيترين عبادت را از قول امام جعفر صادق عليه السلام، صلوات بر محمد و آل محمد مـيداند. كدام كتاب روايي ما از اين قبيل جفنگياتي دارد كه از قول پيغمبر و علي عليهما السلام نقل مـيكنند؟ غلات كه مراجع ما نيستند، آنها نه تنها مسلمان نيستند، بلكه ما معتقديم كه آنها مرتد هستند.



نكتـهي ضروري در باب افراط و تفريط:



افراطي نيست مگر اينكه پشت آن تفريط و كوتاهي باشد. شمر در جنگ صفين از فرماندهان غيور لشكر علي عليه السلام بود و گاهي اوقات زيادي مـيجنگيد، به جايي رسيد كه با خنجر بر سينـهي حسين بن علي عليهما السلام نشست.

و همين طور است در مورد ابن ملجم مرادي:

عدهاي از اهالي يمن به خدمت حضرت علي عليه السلام آمدند و به تعريف و تمجيد از ايشان پرداختند. سردستـهي اينان جواني بود با چهرهاي نوراني، كه آثار عبادت از آن هويدا بود. مولا علي عليه السلام خطاب به وي فرمودند:



- من بر تو خائفم، چرا كه تو روزي در سلك دشمنان ما درخواهي آمد.

- نه اينگونه نخواهد بود.

- خود را بلند معرفي كن.

- من، فدايي شما، ابن ملجم مرادي!

- تو قاتل من خواهي شد.

- جانم به فدايت، اگر اينطور است، همين اكنون مرا بكش.

- نه، آرام باش! ما قصاص قبل از جنايت نميكنيم.



...



ريشـههاي افراط



?. محبت: محبت نه فقط در امر دين، بلكه در مسايل اجتماعي هم بايد رعايت شود، و الا موجب شكستن مـيشود. محبت افراطي در جامعه جوابگو ندارد، و نمـيشود دو نفر محبت افراطي داشته باشند و موفق شوند.

اگر كسي به خاطر محبت به شخصي كنار دين بماند روزي هم خواهد رفت. بايد امام را دوست داشت براي وظايف امامت نه براي سرويس دهي عاطفي و شخصي وگرنه باعث كينه و دوري از مباحث ديني و اصول اعتقادات مـيشود.



?. غيرت: هر كس در غيرت افراط كند، نتيجـهي عكس خواهد گرفت.[5]



?. اطاعت: دين اسلام در برخي از مراحل دينداري اطاعت محض مـيخواهد. تعبدي همان تعقلي است، كوركورانه نيست، به خاطر اعتماد است. كسي كه هميشه مـيگويد چشم، روزي هم با تو دشمن خواهد شد.



?. عبادت: در مستحبات به خودتان فشار نياوريد، عبادت بدون شوق انجام ندهيد، با حضور قلب به عبادت بپردازيد. افراط در عبادت تفريط مـيآورد.



?. مدح، ثنا يا دفاع: هر چيزي را اندازهي خودش ببينيد. محبت انسان را كور مـيكند و انساني براي خودش درست مـيكند كه او را به آسمان هفتم مـيبرد، اما بعد متوجه مـيشود كه اينطور نبوده. ديديم كه اهل بيت عليهم السلام جلوي كساني را كه تعريفهاي شداد و غلاظ مـيكردند، گرفتند.

كساني كه در مدح افراط كرده و بيشتر از حد گفتند و عدل نداشتند، شيعه نيستند؛ شيعه به عدل اعتقاد دارد، و لذا از افراط و تفريط دور است.





سؤال: چرا شيعه اصول دين را از سه اصل به پنج اصل تغيير داده است؟

پاسخ: اصول دين سه تاست، و دو تاي ديگر اصول مذهب و از ملزومات اصول دين است. امامت زيرمجموعـهي نبوت است؛ و در دامنـهي توحيد و معاد اگر عدلي نباشد به بيراهه مـيرود.









--------------------------------------------------------------------------------



[1] نساء: ???



[2] مستدرك، ج. ?، ص. ??، صحيح مسلم و صحيح بخاري.



[3] مستدرك، ج. ?، ص. ??



[4] مستدرك، ج. ?، ص. ??



[5] غيرت بلا موضع، باعث خروج فرد از دايرهي عفت ميشود.